۱۴۰۴ مرداد ۲۹, چهارشنبه

زنان و آموزش؛ حق دانستن، حق نادیده‌گرفته‌شده

آموزش، حق پایه‌ای هر انسان است. اما در ایران، زن بودن کافی‌ست تا حتی این حق ساده بارها و بارها محدود شود. دختران ایرانی طبق قانون حق تحصیل دارند، اما در عمل موانع بسیاری سر راه آن‌هاست. در مناطق محروم، نبود مدرسه‌ی دخترانه بسیاری از دختران را از تحصیل بازمی‌دارد. ازدواج‌های اجباری، هزاران دختر را پیش از پایان دبیرستان از آموزش محروم می‌کند. فشارهای فرهنگی نیز خانواده‌ها را به این باور می‌رساند که «تحصیل دختر تا حدی کافی‌ست.» آمارها نشان می‌دهد نرخ ترک تحصیل دختران در روستاها و استان‌های مرزی به‌مراتب بالاتر از پسران است. دانشگاه‌ها نیز برای زنان میدان برابر نیستند. سیاست‌های سهمیه‌بندی جنسیتی و محدودیت‌های سازمان‌یافته عملاً دسترسی زنان به برخی رشته‌ها را بسته است. رشته‌هایی مانند معدن، عمران یا دریانوردی برای زنان ممنوع اعلام شده و ظرفیت پذیرش در برخی رشته‌ها عمداً برای زنان کاهش یافته است. این تصمیم‌ها هیچ ارتباطی به شایستگی علمی ندارد و صرفاً بر پایه‌ی جنسیت اعمال می‌شود. این محدودیت‌ها تأثیری مستقیم بر آینده‌ی زنان دارد. زنانی که نمی‌توانند در رشته‌های مورد علاقه یا متناسب با توانایی‌هایشان تحصیل کنند، فرصت حضور در بازار کار تخصصی را از دست می‌دهند. این امر به افزایش وابستگی اقتصادی زنان، بازتولید چرخه‌ی تبعیض و تداوم فقر ساختاری منجر می‌شود. طبق اسناد بین‌المللی حقوق بشر، از جمله میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، آموزش حق همه‌ی انسان‌هاست. ایران با سیاست‌های محدودکننده عملاً بخشی از جامعه – زنان – را از این حق محروم می‌کند. جامعه‌ای که نیمی از اعضای آن فرصت برابر برای یادگیری نداشته باشند، هرگز به عدالت و توسعه نخواهد رسید. وقتی زنی نتواند یاد بگیرد، نمی‌تواند انتخاب کند. و وقتی نتواند انتخاب کند، هیچ‌گاه آزاد نخواهد بود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بدن زن؛ ملک شخصی یا ملک حکومت؟

بدن زن؛ ملک شخصی یا ملک حکومت؟ حق زن بر بدن خود، از ابتدایی‌ترین اصول حقوق بشر است. اما در ایران، بدن زنان همواره میدان کنترل، محدودیت و سر...