۱۴۰۴ فروردین ۱۰, یکشنبه

کنترل بدن و هویت زنان – نگاهی به حقوق اساسی فردی در ایران

کنترل بدن و هویت زنان – نگاهی به حقوق اساسی فردی در ایران با سلام و احترام خدمت حاضران محترم، فعالان حقوق زنان، و تمام کسانی که امروز اینجا گرد آمده‌اند تا از کرامت انسانی، از آزادی، و از عدالت برای زنان سخن بگویند.
امروز من اینجا هستیم تا درباره‌ی یکی از بنیادی‌ترین مسائل حقوق بشر حرف بزنیم: حق زنان بر بدن و هویت خود. حقی که باید بدیهی، قطعی و خدشه‌ناپذیر باشد. اما متأسفانه در بسیاری از جوامع، به‌ویژه در ایران، این حق نه تنها به رسمیت شناخته نمی‌شود، بلکه به‌شکلی سیستماتیک و ساختاری سرکوب می‌گردد. سیمون دوبووار (فیلسوف و فمینیست فرانسوی): “زن، زن زاده نمی‌شود، بلکه تبدیل به زن می‌شود.” ‏(From: “The Second Sex”, 1949) بخش اول: بدن زنان، عرصه‌ی قدرت دولت در ایران، بدن زن نه به‌عنوان مالکیت شخصی او، بلکه به‌عنوان حوزه‌ای تحت حاکمیت دولت در نظر گرفته می‌شود. از همان لحظه‌ای که دختری پا به جامعه می‌گذارد، دولت تصمیم می‌گیرد که او چه بپوشد، چگونه راه برود، صدایش تا کجا بلند باشد، و حتی لبخندش چقدر قابل قبول است. ملاله یوسف‌زی (برنده جایزه صلح نوبل): “من نمی‌خواهم برای حق تحصیل یا آزادی‌ام بجنگم، چون این‌ها باید حقوق طبیعی من باشند، نه چیزی برای مبارزه.” حجاب اجباری نمونه‌ی بارز این کنترل است. در ایران، پوشش زنان نه یک انتخاب فردی، بلکه یک قانون الزام‌آور است. قانونی که نقض آن با جریمه، زندان، و خشونت مواجه می‌شود. این قانون، بدن زن را نه به‌عنوان بخشی از وجود انسانی‌اش، بلکه به‌عنوان شیئی خطرناک، جنسی و تهدیدآمیز تلقی می‌کند که باید کنترل شود. اما کنترل بدن فقط به حجاب محدود نمی‌شود. دسترسی زنان به خدمات بهداشتی باروری و سقط جنین ایمن به‌شدت محدود شده است. سیاست‌های افزایش جمعیت در سال‌های اخیر، با محدود کردن آموزش جنسی، توزیع وسایل پیشگیری و ممنوعیت سقط جنین، بدن زنان را به ابزاری برای اجرای سیاست‌های جمعیتی دولت تبدیل کرده است. آیا زنی که نمی‌تواند درباره‌ی بدن خودش تصمیم بگیرد، حقیقتاً آزاد است؟ آیا جامعه‌ای که نیمی از جمعیتش را از ابتدایی‌ترین حقوق انسانی‌شان محروم می‌کند، می‌تواند ادعای عدالت یا توسعه داشته باشد؟ بخش دوم: هویت زنان، ساخته و سانسورشده توسط نظام کنترل فقط بر بدن نیست. دولت در ایران، هویت زنان را نیز بازتعریف کرده و به‌شدت محدود کرده است. زن خوب، زن وفادار به سنت‌هاست. زن متعهد به نقش‌های کلیشه‌ای مادری و همسری. زنی که سکوت می‌کند، فرمان‌بردار است، و از مرزهای تعریف‌شده فراتر نمی‌رود. زنان در بسیاری از حوزه‌ها، حتی در کارت ملی‌شان، بدون اجازه‌ی همسر نمی‌توانند گذرنامه بگیرند یا از کشور خارج شوند. در بسیاری از پرونده‌های حضانت، طلاق، و ارث، زنان همچنان در موقعیتی فروتر از مردان قرار دارند. قوانین مدنی ایران زن را به نوعی «وابسته» تعریف می‌کند، نه به‌عنوان یک فرد مستقل. و فراتر از قانون، سانسور رسانه‌ای و فرهنگی نیز هویت زن را تحریف می‌کند. زنان قدرتمند، مستقل، یا منتقد، از رسانه‌ها حذف می‌شوند یا تصویرشان تحریف می‌شود. سینما، تلویزیون، و آموزش رسمی، تصویری یک‌دست از زن مطلوب نظام می‌سازند و هرگونه تفاوت، اعتراض، یا استقلال‌طلبی را طرد می‌کنند. بخش سوم: مقاومت زنان و هزینه‌های آن با وجود تمام این محدودیت‌ها، زنان ایران ایستاده‌اند. دختران انقلاب، زنانی که حجاب اجباری را به چالش کشیدند، مادرانی که برای حق حضانت فرزندانشان جنگیدند، دخترانی که برای ورود به ورزشگاه فریاد زدند – همه این‌ها گواه یک حقیقت است: هیچ قدرتی نمی‌تواند برای همیشه آزادی را سرکوب کند. اما بهای این مقاومت بسیار سنگین است. زندان، شکنجه، بایکوت اجتماعی، اخراج از کار یا دانشگاه، و حتی قتل‌های ناموسی، همه ابزارهایی هستند که علیه زنانی که می‌خواهند خودشان باشند، به کار گرفته می‌شوند. نام‌هایی چون مهسا امینی، ندا آقاسلطان، و هزاران زن گمنام دیگر، برای همیشه در حافظه‌ی جمعی ما ثبت شده‌اند. آن‌ها به ما یادآوری می‌کنند که مبارزه برای آزادی و کرامت انسانی، همچنان ادامه دارد. بخش پایانی: راه‌حل‌ها و منابع قانونی ما امروز اینجاییم نه فقط برای اعتراض، بلکه برای تغییر. ما باید خواستار بازنویسی قوانین، آموزش جنسیتی برابر، و حذف سیاست‌های سرکوبگر باشیم. باید به صدای زنان گوش داده شود. ما باید به صراحت بگوییم: بدن زن، ملک شخصی اوست. هویت زن، متعلق به خودش است، نه دولت، خانواده یا فرهنگ سنتی. برای اثبات این حقوق، منابع قانونی فراوانی در دست داریم، از جمله: 1. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران – اصل ۲۰ که تصریح می‌کند: “همه افراد ملت، اعم از زن و مرد، در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند.” اما این اصل در عمل بارها نقض شده است. 2. منشور حقوق شهروندی جمهوری اسلامی ایران – که در ماده ۳۲ به حق بر تعیین سرنوشت، و در ماده ۳۴ به حق زنان بر برخورداری از امنیت در برابر هرگونه خشونت اشاره می‌کند. 3. اعلامیه جهانی حقوق بشر (1948) – ماده ۱: “تمام افراد آزاد به دنیا آمده و از لحاظ حیثیت و حقوق برابرند.” ماده ۳: “هر کس حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی دارد.” 4. کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان (CEDAW) – که ایران تاکنون از پیوستن به آن خودداری کرده، در حالی که تعهد به آن می‌توانست گامی مهم برای احقاق حقوق زنان باشد. ⸻ در پایان، باید بگویم: زمان آن رسیده که دولت‌ها، نهادها و جامعه، مالکیت زن بر بدن و هویت خود را به رسمیت بشناسند. زمان آن رسیده که سکوت را بشکنیم و در کنار هم، برای جهانی عادلانه‌تر و انسانی‌تر بایستیم. این مبارزه، فقط مبارزه‌ی زنان نیست – این مبارزه‌ی همه‌ی کسانی است که به آزادی، کرامت، و حقوق انسانی باور دارند. سخنرانی متینه عطاالهی در جلسه کانون دفاع از حقوق زنان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بررسی حقوقی و قضائی پرونده توهین به مقدسات در فضای مجازی

بررسی حقوقی و قضائی پرونده توهین به مقدسات در فضای مجازی مركز رسانه قوه قضائیه اخیراً از صدور کیفرخواست برای فردی خبر داده است که به اتهام ...